زمانی که صدام شهرهای ایران را موشک باران و بمباران می کرد،
تیمسار آبشناسان نامهای به صدام نوشت که خیلی خواندنی است و یکی از
افتخارات ارتش جمهوری اسلای ایران است...
«اگر جناب
صدام حسین ژنرال است و فنون نظامی را خوب میداند و نظریهپرداز جنگی است،
پس به راحتی میتواند در دشت عباس با من و دوستان جنگ آورم ملاقات کند و با
هر شیوهای که میپسندد، بجنگد؛ نه اینکه با بمب افکنهای اهدایی شوروی،
محلههای مسکونی و بیدفاع را بمباران کند و مردم را به خاک و خون بکشد».
در جواب نامه، صدام، ژنرال قادر عبدالحمید را با گروه ویژهاش به دشت عباس فرستاد تا به تیمسار آبشناسان یک جنگ تخصصی را نشان بدهد.
سالها قبل در اسکاتلند، تیمسار آبشناسان، ژنرال عبدالحمید و گروهش را در
مسابقه کوهنوردی ارتشهای منتخب جهان دیده بود. آنجا گروه او اول شد و
عراقیها هفتم شدند. حالا در میدان جنگ حقیقی دوباره مقابل ژنرال قادر
عبدالحمید قرار گرفت و بعد از یک درگیری طولانی، لشکرش را شکست داد و خود
او را اسیر کرد.
زنده باد یاد دلیر مردان سرزمینم ..
علامه جعفری می گوید :فردی برای من تعریف میکرد که: تو یکی از زیارتام که مشهد رفته بودم به امام رضا گفتم یا امام رضا دلم میخواد تو این سفر خودمو از نظر تو بشناسم که چه جوری منو می بینی .نشونه شم این باشه که تا وارد صحنت شدم از اولین حرف اولین کسی که با من حرف می زنه من پیامتو بگیرم.وارد صحن که شدم خانوممو گم کردم اینور بگرد،اونور بگرد،یه دفعه دیدم داره میره .خودمو رسوندم بهش و از پشت سر زدم بهش که کجایی؟ روشو که برگردوند دیدم زن من نیست.بلافاصله بهم گفت :*خیلی خری*حالا منم مات شده بودم که امام رضا عجب رک حرف میزنه؛ زنه که دید انگار دست بردار نیستم و دارم نگاش میکنم گفتش:
نه فقط خودت، بلکه پدر و مادر و جد و ابادت هم خرن.
علامه میگوید این داستان را برای شهید مطهری تعریف کردم تا بیست دقیقه می خندید.
متون دینی ما معیارهایی برای سعادت ذکر کرده اند که به بخشی ازآن اشاره میکنیم.
هر کس ده خصلت را شعار خود سازد، در دنیا و آخرت انشاا...سعادتمند است :
1 - با حق به صدق
2 - با نفس به قهر
3 - با خلق به انصاف
4- با بزرگان به خدمت
5 - با خردان به شفقت
6 - با درویشان به سخاوت
7 - با دوستان به نصیحت
8 - با دشمنان به حلم
9 - با جاهلان به خاموشى
10 - با عالمان به تواضع
راهکارهای حل مشکلات اقتصادی کشور | |
مطالبات رهبر انقلاب اسلامی در زمینه اقتصاد مقاومتی براساس بیانات در دیدار مردم آذربایجان ۱۳۹۳/۱۱/۲۹ |
|
قطع اتّکاء بودجهى کشور به نفت | باید اتّکاء بودجهی کشور به نفت قطع بشود؛ باید به اینجا برسیم...این کار سخت را با همّت، با اعتماد به این مردم، با اعتماد به این جوانها، با اعتماد به سرمایههای داخلی کشور، با اعتماد به خدای متعال که وعدهی نصرت داده است، میشود انجام داد. |
تکیهى بودجه به تولید داخلى و مالیات | بودجهی کشور، ادارهی دولت، بهوسیلهی درآمدهای از درون مردم باشد، یعنی از همین مالیات، که مالیات هم مربوط میشود به تولید و کسب و کار. |
ارتقاء بهرهوری | تولیدکنندهی ما، بنگاهدار ما سعی کند با کم کردنِ ریختوپاش، هزینهی تولید را کم کند، کیفیّت را بالا ببرد؛ این میشود بهبود بهرهوری. |
استفادهى حدّاکثرى از ظرفیّتهاى داخلی و جغرافیایى | کشور ما روی نقشه که نگاه کنید، یک چهارراه بسیار حسّاس و مهمّ زمینی و هوایی است؛ دسترسی به آبهای آزاد هم دارد؛ اینها فرصتهای بسیار مهمّی است؛ علاوه بر منابع، علاوه بر امکانات، برنامهریزی بشود، فکر کنند، از این فرصتها به نحو احسن استفاده کنند. |
مصرف محصولات داخلى توسط مردم و مسئولین | آن چیزهایی که مشابه داخلی دارد، متعصّبانه و با تعصّبِ تمام، ملّت ایران، خارجیِ آن را مصرف نکنند... من این حرف را برای هرکسی میگویم که به ایران علاقهمند است، به آیندهی کشور علاقهمند است، به فکر بچّههای خودش است که بنا است فردا در این کشور زندگی کنند. |
اجتناب از اسراف، تضییع مال و هدر دادن منابع عمومى | اجتناب از اسراف، تضییع مال، هدر دادن منابع عمومی، هدر دادن آب، هدر دادن نان، از بین بردن خاک. |
توسعهی شرکتهای دانشبنیان | شرکتهای دانشبنیان بهوجود بیاید. شرکتهای دانشبنیان هم فقط مخصوص صنعت نیست؛ در صنعت، در کشاورزی، در خدمات، در نیازسنجی. |
مبارزه جدّی با قاچاق | مبارزهی جدّی با قاچاق از جملهی کارهای لازم در اقتصاد کشور است. |
مبارزهى جدّى با بدحسابهاى بانکى | یک عدّهای هستند از تسهیلات بانکی، بناحق و نادرست استفاده میکنند؛ برای یک کار تسهیلات میگیرند، در کار دیگری آن را مصرف میکنند که مصلحت کشور نیست؛ بعد هم بدهی خودشان را با بانکها تسویه نمیکنند؛ اینها واقعاً مجرمند. |
مثل یک ارتشی...!!
همیشه حاضر بود...
هیچ وقت خودش رو کنار نمی کشید...
حتی وقتی بنی صدر خلع درجه أش کرد. با لباس بسیجی می رفت سپاه
مثل یک بسیجی صفر کیلومتر کار می کرد....
طرح می داد و برنامه ریزی ستادی می کرد...
اصلا براش مهم نبود که تا دیروز سرهنگ بوده و امروز یه بسیجی ساده است،
او نان صداقت اش را می خورد و فقط به خدمت فکر می کرد و خداوند هم نیز او را محبوب دلها نمود وعزیزاش کرد...
هدیه به روح بلند شهید صیاد شیرازی